۱۳۸۹/۰۳/۱۷

معرفي و نقد كتاب و مولفين بلوچ: جهانديده و بيجارزهي

بقلم: رازگو بلوچ

هردويشان چندان نيازي به معرفي من ندارند. يكي شان – كه آقاي عبدالغفور جهانديده باشد- دكتراي ادبيات دارد و استاد دانشگاه است. دومي شان آقاي انور بيجارزهي كه همه عرصه ها را از فيلم سازي و شعر و تئاتر و نوشتن و آزموده و جايگاهي در خور در تلوزيون محلي هامون هم كسب كرده است.

شايد بيشتر از يك سال بگذرد از آن روزي كه آقاي بيجارزهي را در فرودگاه ديدم و او از اثر جديدش "هاني و شي مريد" گفت و يك نسخه از آن را در همان پرواز به من داد. من هم تا به مقصد نرسيده بخش اعظمش را خواندم. اقاي بيجارزهي به فولكلور بلوچي و به خصوي به افسانه هاي آن بسيار علاقمند است و قبل از آن نمايش "شهداد و مهناز" را هم به صحنه برده است و فيلم هاي مستندي در باره "كمالان" و "سفال هلونچكان" ساخته و نشر كرده است. كتاب شعر "هامون و تفتان" هم اولين اثر چاپي اوست. گويا در حال حاضر دانشجوي ارشد ادبيات فارسي هم است.

آقاي دكتر جهانديده هم از معدود عزيزاني است كه ديگرجاي پاي خود را در ميان دست اندركاران زبان ادب بلوچي تثبيت كرده است. تصحيح و مقدمه نويسي ونشر "ديوان مولوي عبدالله روانبد" كار اخير اين استاد دانشگاه دريانوردي و علوم دريايي چابهار است و البته كارهاي ديگري هم در اين حوزه داشته است. آنگونه كه پيداست دو كار "فرهنگ لغت دو زبانه بلوچي-فارسي" و "نامنامه بلوچي" را در دستور كار قرار دارد.

اينكه نام اين دو عزيز را در يك مقوله آورده ام قبل از هر چيز برمي گردد به دليل سه وپژگي كمياب و گرانبهايي كه هر دو دارا هستند: پشتكار، پشتكار و پشتكار. خوشبختانه عده آن دسته از عزيزان كه در مقطعي از زندگي خود به فرهنگ وادب بلوچ متمايل مي شوند كم نيست اما مسئله اين است كه بيشترشان بلافاصله با يافتن اولين فرصت سياسي، اداري، اجتماعي و اقتصادي از گردونه خارج شده و فقط به عنوان "مهمان ويژه" حاضر مي شوند پا به اين وادي بگذارند.

يادم مي آيد اوايل دوره دولت اصلاحات بود و فعاليت هاي فرهنگي و مدني باب شده بود. جوانان بلوچ هم با رغبت و آمالي پاك وقت و انرژي خود را صرف آن مي كردند. در يكي از همين فعاليت ها بود كه قرار شد برويم ديدن يك از عزيزان بلوچ كه تازه از مركز ارشد ... گرفته بود تا بلكه او را راغب به همراهي كرده و بخواهيم كه دانش آنهم از نوع ارشدش را كه هنوز اينطور زير دست و پا نريخته بود به دردي از اين جامعه بزند.

بايد مي بوديد و نگاه عاقل اندر سفيهش را مي ديديد و مي شنيديد بايد و نبايد ها و استانداردهاي مورد علاقه اش را كه از آن جايگاه نرم و بي مسئوليت براي ما ديگران بر مي شمرد. نه انگار كه او خود عضويي از اين جامعه است و اگر نه پيشقدم، دست كم بايد همراه مي شد. بماند كه كمي بعدتر همين عزيز چه شور و ادعايي براي منصب هاي انتخابي و انتصابي دلفريب آن دوره به راه نينداخته بود كه مثلا تحصيلكرده بومي است و بهترين ها حق او.

حال بر عكس اينگونه افراد، اين دو عزيزان با ثبات قدم در اين وادي قدم گذاشته و به پيش مي روند و خوشبختانه امثال آنها هم كم نيست و رفته رفته طيفي از اين دست متولد شده است كه نه حسرت به دل ماشين دوكابين اند و نه دغدغه نماينده مجلس شدن هوش از سرشان پرانده است و نه خدمتگذاري شان به شرط چاقوي سمت ها ي اداري است.

در كنار برشمردن نقاط قوت كار اين عزيزان نبايد اين واقعيت را از نظر دور داشت كه هيچ كاري بي نقص نيست و جاي آن دارد كه رفته رفته فرهنگ نقادي هم به موازات گسترش آثاز فكري اينگونه عزيزان رشد و نمو كرده و نهادينه شود.

به عنوان مثال آقاي دكتر جهانديده زحمات زيادي را در جمع آوري، تصحيح و بررسي اشعار فارسي مولانا روانبد كشيده اند، اما متاسفانه اين حقيقت را از زبان فرهيختگان قابل توجهي هم شنيده ام كه احتمالا كار را براي چاپ به ناشري غير حرفه اي و يا سهل انگار سپرده كه ارزش آن را في المجموع تحت الشعاع قرار داده است.

نامناسب ترين و شايد مضحك ترين فونت براي كار ادبي (شعر) انتخاب شده: فونت "كودك" koodak ، كه در همان ابتدا توي ذوق خواننده زده و صفحه آرايي بسيار نامناسب و حتي عدم رعايت حاشيه صفحات نيز مزيد بر علت مي شود. چيزي به نام تيتر و استايل كه از بديهيات حروف چيني است در كتاب وجود ندارد و معلوم نيست سايز حروف چرا اينقدر بزرگ مثل پشت جلد پفك نمكي انتخاب شده است. كاش استاد قدري روي محتواي اشعار هم وقت گذاشته و به عنوان مثال روي فراز و فرود و جهت گيري هاي ادبي و فكري اشعار هم تحليلي ارائه مي كرد.

اينها همه را به اين دليل با اين لحن شفاف عرض كردم كه در دو كار آماده شده استاد لحاظ شوند و گرنه قصد رنجاندن اين دوست بسيار خندان و پر انرژي و مصمم در كارشان نيست، دوستي كه نام او را بايد قله آتشفشاني كوهستان تحقيقات ادب بلوچ ينام گذاشت و به اين همه جديت او آفرين گفت.

در مورد بزرگوار ديگر آقاي بيجارزهي هم ناچارم اندكي دست به نقد شوم. خوشحالم كه در مقدمه كتاب هاني وشي مريد اشاره داشته اند به 3 سال وقت صرف كردن براي آماده سازي آن. كه نسبت به حجم كتاب وقت كافي و حتي زيادي بوده است. اما در عمل بايد گفت كه متاسفانه از اين وقت چندان استفاده نشده است و صرف نظر از عمق و لحن وغيره، كتاب داراي اشتباه هاي گاه غير قابل اغماضي است كه اگر يك بار قبل از نشر با ديد نقد خوانده مي شد، مي شد از بروز آنها احتراز جست (حد اقل دو مورد آن كه يكي شان كاملا اساسي است به قول عوام " سوتي فاحش" محسوب مي شوند.)

بنده به دليل اينكه مجوزي براي نقد بيشتر در خود نمي بينم به ذكر مصاديق اشتباه نمي پردازم مگر در صورتيكه كه نويسنده محترم و يا عزيزان ديگر امر فرموده باشند.

اما دليل اين نقد علني اين دو بزرگوار بيشتر بازتاب نظر بسياري از عزيزان بود كه گله داشتند از اين بابت كه حالا كه نيت خير داريم و قصد خدمت، چرا براي پرداختن به مضامين فرهنگ و ادب بلوچي وقت كافي براي مشورت با اين و آن نمي گذاريم تا پختگي بيشتري در كار حاصل شده و نتيجه اش به نفع همگان باشد.

در پايان بار ديگر هدف اصلي اين نوشته را متذكر شده و تقاضا مي كنم كه نگذاريد خادمان قلمي اين مرز و بوم تنها بمانند بلكه با خريد آثار،همراهي، كمك فكري اعم تشويق يا انتقاد و كمك تحقيقي و مالي و غيره آنان را ياري رسانيد.

رازگو بلوچ – 17 خرداد 1389

۵ نظر:

Mostafa گفت...

با درود
در مورد انتخاب قلم مناسب در نشر کتب بلوچی یا با محتوای بلوچی متاسفانه هیچ گونه دقت صورت نمی گیرد. این مسله در سایر کتب این گونه به دفعات تکرار شده است.
این مسله به خصوص در نوشتن اشعار و نوشته های بلوچی بیشتر مشهود است.مهم ترین دلیل این امر عدم توسعه یافتگی زبان بلوچی در دنیا دیجیتال است
سپاس

ناشناس گفت...

به قول خودت انرژی مثبت دادی!مخصوصا این پفک نمکی و وسوتی فاحش جالبه! هیکلشونو زرد مایل به قهوه ای کرده ای ها!!!چار چرخ پنچر!


ببو خان

ناشناس گفت...

به قول خودت انرژی مثبت دادی!مخصوصا این پفک نمکی و وسوتی فاحش جالبه! هیکلشونو زرد مایل به قهوه ای کرده ای ها!!!چار چرخ پنچر!


ببو خان

ناشناس گفت...

باسلام
خوشحالم از اينكه كتابهايي داره از بلوچهاي عزيز منتشرمي شه يادمه يه دهه قبل دربدر دنبال كتابهايي از همنوعانم بودم ولي افسوس....
درموردنقد هم دوستان ناراحت نشن نقد جزء ذاتي هر كاريه و ارزش كاروبيشتر مي كنه يادمان باشد كه هميشه شخص سومي بايدكارمونو چك كنه
تاباشه از اين كتابهاو اين نقدها
باسپاس- ناروئي

ناشناس گفت...

ham shomara va ham yi doi vajaya shabash kane

غروب کاجو (هیت قصرقند)

غروب کاجو (هیت قصرقند)