۱۳۸۷/۰۲/۳۰

تصوير ذهني نادرست، بلاي جان بلوچ ايراني- قسمت 1


بقلم رازگو بلوچ

حتما نظر سنجي ما ن در مورد تصوير ذهني بلوچستان را در ستون جانبي وبلاگ مان ديده ايد. در هر صورت يك بار ديگر آنرا با ذكر نتايج نهايي ذيلا منعكس مي كنيم:

با شنیدن نام بلوچستان, نخست کدام تصویر در ذهنتان مجسم می شود؟
سرزمین یک اقلیت قومی و مذهبی 12 (14%)
سرزمین استضعاف و محرومیت 16 (18%)
سرزمین انعطاف ناپذیری و خشونت 6 (7%)
سرزمین انسانهایی ساده, خونگرم و کم توقع 51 (60%)

مدت زمان نظر سنجي 45 روز بوده و حدود 2250 نفربازديد كننده در معرض آن بوده اند كه از اين ميان تعداد 85 نفر در آن شركت نموده اند. خوشبختانه نوسان نتايج در طول مدت اين نظر سنجي يكي دو درصد بيشتر نبوده كه نشان از پايايي بالاي آن مي باشد. بازديد كنندگان از چندين كشور مختلف بوده و ازمحتواي نظرات آنان و انعكاس مطالب وبلاگ در سايت هاي مختلف مي توان به تنوع سلايق آنان پي برد. اما تفسير اين نتايج چيست و چه نتيجه اي مي شود از آن گرفت؟

تبليغات بسياري شده است كه بلوچ ها ذاتا و بدليل اقليت قومي و مذهبي بودنشان، با حكومت هاي مركزي سر ناسازگاري داشته و دردسر سازند. گاها در خفا و علني مطرح مي شود كه اگر بلوچ ها را لحظه اي به حال خود بگذارند، فورا داعيه استقلال و ساز جدايي طلبي سر مي دهند.

نظر سنجي اخير نشان مي دهد كه نه فقط موضوع جدايي طلبي بلكه حتي صرف توجه به موضوع اقليت قومي و مذهبي بودن هم در ذهن بلوچ جايگاهي ندارد (فقط 14% اظهار داشته اند كه تصوير ذهني شان از بلوچستان، سرزمين يك اقليت قومي و مذهبي است كه قطعا بخشي از اين رقم مربوط به بازديد كنندگان غير بلوچ و نشاندهنده ديدگاه مورد علاقه آنان نيز مي باشد).

اين گونه تبليغات همچنين سعي در ترسيم و درشت نمايي چهره اي خشن و انعطاف ناپذير از بلوچ و بلوچستان و القاء آن در ذهن عموم بي اطلاع جامعه و به ويژه ساكنان دور دست ايران زمين دارند.
انتخاب گزينه مربوط به خشونت در نظر سنجي فوق توسط كمترين گروه نظر دهنده ( 7%)، نشان از غير واقعي بودن ادعاي بعضي ها مي باشد.

شكي نيست كه محروميت، فقر (فرهنگي و مادي)، كمبود اشتغال و زير ساخت هاي توسعه، سوء استفاده و فرصت طلبي افراد ذينفوذ و قدرتمند، طبيعتا منجر به تشديد خشونت مي شود؛ اما آنچه كه بايد زنگ خطر را در مورد آن به صدا در آورد، تبليغات هدفمند و جهت داري است كه داده هاي آماري مرتبط با خشونت را ناشي از ذات قومي و ايدئولوژيك اين مردم دانسته و آنرا بگونه اي عامدانه تفسير به راي مي نمايند.

بسياري از محدوديت ها ومحروميت هايي كه بلوچ متحمل آن است، چوبي است كه از اين تصوير هاي ذهني غلط خورده است. امرقضاوت براي مردم ومسئوليني كه از دور دست به اين قضايا مي نگرند بسيار دشوار و گاه تابع اينگونه تبليغات فرصت طلبانه و جهت دار است. حتي مخالفين سياسي حكومت مركزي نيز مي پذيرند كه بخش زيادي از آنچه كه بلوچ ها از آن مي نالند خواست و برنامه هاي دولتي نبوده و بلكه سوء استفاده ديگراني است كه مصالح خود را بر مصالح ملي ترجيح مي دهند.

اينكه بار ها مي گوئيم پربار نبودن فرهنگ مكتوب بلوچ (به ويژه به زبان فارسي) بسيار كار دست او داده است، در اينجا مشخص مي شود:
عليرغم نزديك شدن فاصله ها در عصر ارتباطات، عملا شناخت، قضاوت درست و درك حقيقت امري سخت و پيچيده تر شده است. عصر اطلاعات به همان اندازه كه آگاهي مي دهد، به همان اندازه شتاخت را دشوار مي كنند. روزانه هر آدمي با هجومي از ذهنيت ها و قضاوت ها مواجه است كه از طريق كتب و نشريات، اينترنت، فيلم ها و بويژه تلويريون به سمت ذهن او سرازيرند. اين " بسته هاي قضاوت آماده "، انديشيدن را براي او سخت و حقيقت يابي را به كلي مختل مي كنند. بعبارتي حقيقت آن چيزي خواهد بود كه بتواند از طريق رسانه هاي تكنولوژيكي ( متني، صوتي و نصويري) و يا "رسانه هاي انساني" ( بحث و جلسات و اظهار نظر هاي رسمي و غير رسمي)، ذهن ها را تسخير كند.

اين موضوع به ويژه آنگاه كه تصميمات ريز و درشت و سرنوشت ساز مملكتي گرفته مي شوند و يا افكار عمومي نياز به قضاوت پيدا مي كند، بسيار حائز اهميت مي گردد. بلوچ ها نه آن چنان كساني را در مركز دارند كه مسائل خود را "در گوشي" به مسئولان بگويند و ذهنيت آنان را به سمتي كه شايسته است تغيير دهند و نه شخصيت هاي ملي و كاريزماتيكي كه در عرصه هاي علمي، سياسي، اقتصادي، مذهبي، فرهنگي و اجتماعي دارند كه صدايشان شنيده شده و بر افكار عمومي كشور تاثير گذار باشد. (به جهت اجتناب از پيچيدگي بحث از ذكرعلل ايجاد اين وضعيت خود داري ميكنيم).

بن بست جغرافيايي و وضعيت اقليمي بلوچستان مانع از تردد كافي عموم هم ميهنان و نيز اقامت طولاني مدت مقامات و شخصيت هاي تاثير گذار در آن مي گردد. سنت مهمان نوازي بلوچ و تشريفات معمول دولتي و خصوصي، زندگي و شرايط واقعي جامعه بلوچ را دور از انظار نگاه داشته و ابعاد تلخ و گسترده اش را در لايه هاي زيرين آن پنهان نگاه مي دارد.

بنابر اين قضاوت عام و خاص در مورد بلوچ عمدتا در گروي ذهنيت هاي رسانه اي و محفلي باقي مانده و فقر فرهنگ مكتوب حتي كار را براي حقيقت جويان اهل فرهنگ و رسانه نيز سخت مي كند. (به نمونه هايي از كتب و فيلم هاي تهيه شده توسط اين قبيل بزرگواران كه عملا مورد اعتراض جامعه بلوچ بوده است قبلا اشاره كرده ايم).

بخشي از عوامل ايجاد تصوير ذهني نادرست، شايد سوء تفاهم ديگران و يا شايد هم سوء رفتار عده معدودي از بلوچ ها باشد، اما آن چه كه بسيار نگران كننده است، انگيزه و تلاش جدي فرصت طلباني است كه به اين تصوير ذهني دامن زده و در تقويت آن و لو به بهاء تخريب ارزشمند ترين علقه هاي ملي و انساني مي كوشند.

ترويج فرهنگ مكتوب، تاكيد بر پيگيري مطالبات بشيوه هاي مدني و انتقاد اصلاحگرانه از درون اين جامعه به منظور رفع موانع و اصطكاك هاي دروني آن و لو آنها كه به نام "سنت" در هاله اي از تقدس قرار گرفته اند، راه برون رفت از اين وضعيت را هموارتر خواهد ساخت.
تحليل دو گزينه ديگر را به فرصتي ديگر موكول كرده و منتظر نظرات شما خواهيم ماند.
رازگو بلوچ – ارديبهشت 1387

هیچ نظری موجود نیست:

غروب کاجو (هیت قصرقند)

غروب کاجو (هیت قصرقند)