۱۳۸۷/۰۶/۰۸

انواع تحصیلکرده ازلحاظ فکری

بقلم رازگو بلوچ
هیچ کس کامل نیست. هیچ قالبی را هم نمی توان برای آدمی یافت. آدمها ترکیبی هسنتد از ویژگیهای قالبی شناخته شده ما. " تحصیلکرده" نیز قالبی است که ما برای معرفی دسته ای از انسانها بکار می بریم, هرچند حتی ممکن است تعریف مشخصی از آن نداشته باشیم. برای همین است که هربار انتظارات مورد نظر را از این دسته نا مشخص برآورده شده نبینیم, به مذمت کلی این عنوان و قالب می پردازیم. این نوشته به اختصار و اجمال و بصورت انتزاعی به دسته بندی تیپ های شخصیتی تحصیلکردگان از لحاظ فکری می پردازد. بدیهی است شخصیت هر فرد می تواند ترکیبی از ویژگی های ذیل را با درصد های متفاوت در بر داشته باشد. در این نوشته عجالتا تحصیلکرده را به معنای " هر کس که مهارت مطالعه نوشتجات عمومی را داشته باشد" تعریف نموده و از قید رتبه تحصیلات می گذریم:
1- تحصیلکرده کاسب: به تخصصش چسبیده است و نان آنرا میخورد. دنبال رفاه و کسب در آمد است بی آنکه ادعایی درحوزه فکری و اجتماعی داشته باشد. حتی چندان به مقام و موقعیت های شغلی واداری نیز علاقمند نیست مگر آنکه ضامن افزایش رفاه و درآمد هر چه بیشترباشد. علاقه ای به بحث و مجادله فکری ندارد.سیاست را یک قمار کثیف و بی حاصل دانسته و علاقمندان به مباحث روشنفکری را تا سرحد احمق بودن می نگرد.

2- تحصیلکرده قلابی: نه استعداد وعلاقه ای به محتوای مباحث درسی داشته و نه حتی قبول دارد که دیگران با موفقیت تحصیلی خود شاهکار کرده اند. او در عمق وجودش متعجب است و با این سوال روبروست که چرا از بر کردن یک مشت نوشته مبهم و بدرد نخور کتابها امروزه اینقدر مهم شده و شرط ترقی جایگاه آدم هاست. با این وجود نمیخواهد از قافله عقب بیفتد.

او خود را آدم توانمندی می داند که ممکن است بی جهت بخاطر نداشتن کاغذ پاره ای بی اهمیت از انظار پنهان مانده و فرصت ابراز توانمندی پیدا نکند. لذا برای بدست آوردن مدرک تحصیلی از هیچ کوششی و لو توسل به راههای ناصواب فرو گذار نمیکند.در کمال تعجب شاید بتوان بیشترین میزان تبلیغ و تظاهر به دانایی رادر میان این گروه پیدا کرد.
3- تحصیلکرده جاهل: هرجور که به حکم شرایط شکل گرفته است باقی خواهد ماند. نه تحصیل می تواند روحیات او را تغییر دهد و نه محیط های جدید. مرغ در ذهن او همیشه یک پا داشته است. او تا ابد یا کافر و دهری باقی خواهد ماند و یا مذهبی خشکه مقدس. فرقی نمی کند, او در هر دو حالت فکر می کند در زندگی فقط یک طرزفکر درست می تواند وجود داشته باشد و آن بدون شک همانی است که او یافته است.

باروت ذهنش با جرقه های فکری مشتعل نمی شود و کمتر برایش طرح سوال خواهد شد. تعلق او به گروههای ایدئولوژیک, قومی و یا مذهبی فاجعه ای است برای گفتمان و منطق و توسعه.

4- تحصیلکرده خنثی: می تواند درسخوانده متوسط, ضعیف و حتی گاه قوی باشد. اما او نه چندان ازچیزی تعجب می کند و نه خیلی کنجکاویش برانگیخته می شود. او از عجیب ترین تضاد ها به سادگی می گذرد. می تواند همزمان هم از اعتقاد به تناسخ بگوید هم به اثبات فرضیه تکامل داروین بنشیند, و در عین حال حکایت آدم ابوالبشر را با آب و تاب تعریف کند.هم از آنهم بی آنکه ذره ای احساس تضاد ذهنش را مشغول کند. هم زمین را روی شاخ گاو می پندارد و هم از اورانوس و نپتون و پلوتون می گوید!

او افکار و آرمانهای دیگران را نمی فهمد ولی با آنها مشکلی نیز نخواهد داشت. شنونده خوبی است ولی همداستان کردن او با خود هیچ توفیری نمیکند؛ به ویژه وقتی که در اقلیت هستید. وضع موجود برای او بهترین گزینه است.
اگر نگوئیم عمده تحصیلکردگان جزء این دسته هستند, دست کم می شود گفت عمده آنها درصد بالایی از این ویژگی را دارا هستند.

5- تخصیلکرده طوطی وار: درسهایش را خوب می خواند ونمره بیارحرفه ای است. اتفاقا هر چه را که به ذهن می سپارد به نوعی معتقد نیز می شود. هر حرف علمی که می زند به یک فرمول, تئوری, کتاب و یا بویژه به نام یک اندیشمند معروف توسل می جوید. کار به بحث و سخنرانی و نوشتن نیز بکشد, او نمی گوید که از دیگران چیزی کم دارد. حتی ممکن است پر مدعا تر نیز باشد.

اما مشکل اینجاست که ذهنش یک پله نیز از آنچه که بخود تزریق کرده است فراتر نمی رود. او بی شباهت با تحصیلکرده جاهل نیست, از آن حیث که میانه ای با سوال کردن و کنجکاوی و شک علمی ندارد.
6- تحصیل کرده فهیم: این همان چیزی است که ذهن عامه از تحصیلکردگان می شناسد و انتظار دارد. او در کنار تخصصش مطالعات جانبی نیز دارد, از مسائل دور و بر تحلیل مناسبی داشته و دیدگاهی توسعه طلب و اصلاح گرا نسبت به جامعه و جهان دارد.
با این حال, او به هنجار های فکری جامعه واقف بوده و مخالفت اساسی با آن ها ندارد. او ممکن است حتی کتاب و مقاله بنویسد. سخنران و تحلیل گر هم بشود, اما گفته هایش را باید مدیون کتابها و یافته های دیگران دانست. او مولد فکر و اندیشه جدید نبوده اما از توان درک بالایی برخوردار است.
7- تحصیلکرده اهل اندیشه: او یک کاوشگر است و ماجراجوی فکری. به افق های نو می نگرد. دائم با سوال های" چرا اینگونه است" و " چه باید کرد؟" روبروست. ممکن است شدیدا اهل مطالعه باشد, اما کمتر بین تخصص تحصیلی او و مطالعات و اندیشه هایش رابطه ای برقرار است. حتی ممکن به "دانش" اهمیت چندانی ندهد, او نسبت به "نگرش" های مختلف کنجکاو است.

او معمولا قدرت شهود و الهام بالایی داشته و با حداقل اطلاعات بیشترین و جامع ترین تحلیل ها را ارائه می دهد. او معمولا توسط اطرافیانش درک نشده و یا حتی ممکن است به ضعف های بسیاری متهم شود. او یک تحول گراست و معمولا به نقش خود در تاریخ بیشتر علاقمند است تا به موقعیت و موفقیتش در اجتماع. طبعا تولید اندیشه مدیون این دسته است.
رازگو بلوچ – مرداد 1387

هیچ نظری موجود نیست:

غروب کاجو (هیت قصرقند)

غروب کاجو (هیت قصرقند)