۱۳۸۷/۰۲/۰۳

انتخابات مجلس در چابهار: درسها و نکته ها از نگاه رازگو بلوچ

بقلم: رازگو بلوچ - اردیبهشت 1387
انتخابات چابهار (و نیکشهر و کنارک) باطل اعلام شد. هم اکنون چند هفته از انتخابات و چند روزی از اعلام ابطال آن گذشته است. دیگر کم کم همه شادی های خود را کرده و یا با ناراحتی هایشان کنار آمده اند. دست کم برای آنان که در مرکز دایره نبوده اند، وضع اینگونه است. اما حرف ها و درس های بسیاری در انتخابات نسبتا عجیب این دوره مجلس در چابهار باقی است، که رازگو بلوچ برای رسیدن موعد گفتن شان روز شماری کرده است. پس بیائیم و چند لحظه فراموش کنیم که موضع ما در این مدت چه بوده است؛ تا بدین گونه درس خود را از تاریخ گرفته و گامی به جلو برداشته باشیم:

1- شباهت جالبی ایجاد شده بود بین انتخابات این دوره مجلس در چابهار و نیکشهر و کنارک( دوره هشتم) با دوره اول که در آن فردی بنام " سید حسن آقا میر موسوی" که فارس و شیعه بود برای اولین و آخرین بار (تاکنون) توانست سایر کاندیدا ها را پشت سر گذاشته و با کاندیدای بومی نیکشهر آقای " اربابی" به دور دوم برود.

گذشته ازنتیجه نهایی انتخابات، آراء بسیار بالای آقای موسوی نشان داد که بلوچ در ذات خود حساسیت قومی نداشته و به خدمت گذاران در صورت وجود فضای مساوات؛ کرنش خواهد نمود. شور و حالی که حتی پیر مرد های بی سواد برای رای دادن به ایشان داشتند فطرت شکر گذار بلوچ را به همه ثابت نموده است. نگارنده با چشم خود دیده است که پیر مردی عقب مانده ذهنی و در نهایت کهنسالی برای رای دادن آمده بود و تکرار می کرد بنویسید " موسی، فقط موسی"!

شباهت مورد بحث در دور دوم اتفاق افتاد که سیستم هماهنگ مولوی ها ناگهان بکار افتاده و با توان تبلیغاتی سنتی خود موفق شدند با سرعت و تاثیر گذاری عجیبی اذهان را علیه آقای موسوی بسیج و اربابی را به کرسی مجلس برساندند. اربابی البته اگر چه همچون دیگر اخلافش چهره ماندگاری از خود در این عرصه باقی نگذاشت، اما بهرحال شاید همگان حق بدهند که این تنها مسند و تریبون جدی حکومتی در دست محلی ها باشد. درست یا غلط، مولوی ها کار خود را کرده و به نوعی به دولت مرکزی فهماندند که حضور و نفوذ آنها جدی گرفته و حریم شان را رعایت نماید.

برای بار دوم نیز با قوت گرفتن احتمال برد یکی از کاندیدا های غیر محلی، رفتار مشابهی از مولوی ها سر زده و منجر به پیروزی آقای " فتوحی" کاندیدای مورد نظر آنان با رکورد آرای غیر قابل تصور گردید. ایشان نیز همچون آقای اربابی نتوانست چهره ای چندان برجسته از خود در اذهان بسازد و به عنوان کاندیدای " خوش شانس" ضرب المثل گردید.

مولوی های این حوزه در سایر انتخابات به این شکل جدی و تشکیلاتی وارد عمل نشدند. دلیلش این بود که در انتخابات مکرر بعدی تقریبا همیشه رقبای جدی را محلی ها تشکیل می دادند. این موضوع عدم دخالت رسمی و عدم ترجیح کاندیدایی محلی در مقابل یک محلی دیگر به آنان قداستی سیاسی بخشیده بود که هم آنها و هم مردم به حفظ و حرمت پایبند بودند.

اما در انتخابات اخیر وضع اینگونه نشد. مولوی ها گزینه ای را که شباهت زیادی به خودشان داشت (جدگال) انتخاب و در مقابل یک کاندیدای کهنه کار محلی دیگر (ایران نژاد) به تبلیغ جدی و سازمان یافته او پرداختند. به گونه ای که در این مورد افراط نموده و به شکلی هیجانی و حتی پای فقه و شرع را این بازی سیاسی به میان کشاندند. شایعات عجیبی در مورد نحوه تبلیغات آنان و سفارشات شان به مردم وجود دارد که به دلیل ابعاد حقوقی و شرعی آنها بهتر است ذکر نگردند.

صرف نظر از دخالت و یا نحوه تبلیغ، نکته مهم وقابل توجه در این میان، نحوه انتخاب و توافق بر سر کاندیدای مورد حمایت است. به نظر نمی رسد انتخاب آقای فتوحی جز به ارتباط فامیلی وی با بعضی از طوایف مدعی برتری دلیل دیگری داشته باشد. کاندیداهای توانایی از اقوام دیگر نیز بودند که نه فقط گزینه حمایت از آنان مورد بررسی مولوی ها قرار نگرفت، بلکه با فشار شدید آنان مجبور به استعفا گردیده تا میدان برای کاندیدای مورد حمایت خالی گردد .

در این دوره نیز گفته می شود نخست قرار بوده از گزینه های دیگری اینگونه حمایت شود. ویژگی این گزینه های دارای اولویت نخست نیز با کمال تاسف چیزی نبوده جز تعلق به طوایف مدعی برتری! که البته نتوانستند از فیلتر شورای نگهبان گذشته و نتیجتا میدان برای آقای جدگال خالی نمودند.
آنگونه که بعد ها علنا مشخص گردید سلسله جنبان حوادث طبق روال دائم انتخابات شورا های شهر چابهار، یکی از سرداران موثر در منطقه (یکی از دو نفر تصمیم گیرندگان اصلی و دائمی کل حوزه انتخابیه) بوده که این بار توانسته بود علاوه بر مولوی ها، چند نفر دیگر از مخالفین کاندیدای قبلی را نیز با خود همراه سازد.

نتیجه گیری بیشتر و بررسی واقعی تر موضوع را به شما می سپرده و منتظر نظرات کنکاش گرانه و حتی انتقادی تان نیز می باشیم.
رازگو بلوچ – اردیبهشت 1387

۱ نظر:

ناشناس گفت...

مطالب شما حکایت از عقب ماندگی یک منطقه بالخصوص اطارف زندگی خودتان است بشکن حصار بلوچیت را با اسلامیت مسائل راببین انهم اسلام حقیقی همه این تنوع ها اختلاف برعکس باعث مباهات می شوند نه اشکالات به شرط سواستافده نکردن بعضی سود جو ولی اگر روشنی ول کداخدا ده باشد ولو ملا باشد ولو مهند س ودکتر باشد به قصد خیر استفاده کند اجرش بیش خداست ولی اگر ذرهای سو استفاده باشد به همان چیزی وی رابشارت می دهیم که محمد اور بشارت داده یا عذاب یا استفاده از نعمت وابتلا در گناه تا مرگ طبیعی وقعرشدن در جهنم نتیجه نهای است ولی نوشته وطرز فکرتان جالب است نو نیست سال نوع اوری باید داشته باشید ولایت مدار باش

غروب کاجو (هیت قصرقند)

غروب کاجو (هیت قصرقند)