به قلم رازگو بلوچ - فروردین 1387
صاحبان نفوذ و جریانات اجتماعی در بلوچستان را بطور عمده می توان طبق دسته بندی ذیل تفکیک نمود:
صاحبان نفوذ و جریانات اجتماعی در بلوچستان را بطور عمده می توان طبق دسته بندی ذیل تفکیک نمود:
الف) مقدسين: قبل از گسترش مدارس ديوبندي ، متنفذين و مراجع روحاني و اخلاقي بلوچستان را عمدتاً دو قشر تشكيل مي دادند:
1) منسوبان به سلسله سادات، كه عليرغم بي توجهي به حوزه قدرت اجتماعي ، مورد احترام مردم و صاحب منزلت بوده و حتي مدفن اعقاب شان نيز مرجع مردم و محل زيارت شان بوده است مانند زيارتگاه "چوكات"و "پير سهراب"در منطقه دشتياري و" سيد غلام رسول" چابهار و "سيون" پاكستان (مدفن سيد ابو علي عثمان مروندي معرف به شهبازقلندر). در حال حاضر طوايفي از بلوچها با منسوب دانستن خود به سادات، براي خود جايگاه ويژه اي قائلند.
2) عرفا: افرادي كه با زهد و عزلت و طي درجات معنوي ، داراي سعه صدر و كرامت و شخصيتي برتر گرديده اند كه مردم بدليل نياز خود به آنها مراجعه و در حل مسائل روزمره زندگي از آنها راهنمايي خواسته و در تصميمات شان از آنها تائيد و قوت قلب ميخواسته اند. بدينگونه زمينه ايجاد نوعي "طب روحاني"كه تركيبي است از طب سنتي گياهي و درمان رواني و تلقين، فراهم آمده كه هنوز هم پابرجاست. از جمله بهترين مراجع عرفاني- اجتماعي مي توان از "بانو نورخاتون در "پارگ " در چابهار و برادر مرحوم شان " شيخ عبدالله" در "پليري " پاكستان مي باشند. گويا پدر ايشان بنام "شيخ غريب شاه " اين سوي مرز ساكن بوده كه بدليل گسترش نفوذ اجتماعي اش ، حساسيت حكومت مركزي تحريك و به دستور رضا خان آنسوي مرز تبعيد مي شود.در حال حاضر افرادي در قالب انسانهاي روشن ضمير و صوفی مسلك، بعنوان معتمدين و مراجع اجتماعي بلوچ مطرح مي باشند.
ب) متشرعين: از لحاظ تاريخي و عقيدتي اين گروه را مي توان به سه دسته تقسيم نمود.
1) فضلاي مذهبي قديم: بطور كلي درسخواندگان مذهبي كه معمولا در بغداد (بويژه در نسل هاي قبلي)، حجاز، هند و غيره تحصيل و در بلوچستان با عنوان ملا خطاب مي شده اند شامل اين دسته مي باشند. كار اينان مكتب داري وايفاي نقش باسواد و معتمد محلي بوده است. نسل اين گروه عقيدتي تقريبا از بين رفته است.
2)روحانيون محصول نهضت ديوبند هند: با ايجاد مدارس مذهبي " ديو بند" به رهبري " مفتی محمد قاسم نانوتوی" در شبه قاره هند و گسترش شعب آن در بلوچستان تفكر شريعت محور بشکلی انقلابي و سريع بر تفكر طريقت محور اسلام پيروز گشته و سيل مولوي هاي جوان براي مبارزه با هر چه كه با اين قرائت در تضاد بود به سمت شهر ها و روستا ها ي بلوچستان روان گرديد.
اين جريان كه حدود 100 سال پيش با احداث مكتبخانه ديني " دپكور" توسط مولوي عبدالله ملازاده ( در منطقه سرباز) و ديگراني هم عصر او آغاز گرديد، هم اكنون وجه غالب جريانات و اجتماعي و اخيرا سياسي جامعه بلوچستان در آمده است. احداث مساجد و مدارس ديني متعدد در شهرها و روستاهاي كوچك و بزرگ و تربيت مولوي هاي جوان دغدغه اصلي اين جريان می باشد. برپايي مجالس وعظ و تشكيل كلاسهاي آموزش الفباي عربي ( قاعده بغدادي و قاعده نوراني) از ابتدای اين دوران به گونه اي نهادينه گرديد كه تا مدتها ميزان استقبال ازمدارس جديد دولتي را به چالش طلبيده بود.
از مهمترين بارزه اين تفكر، مخالفت با خلق و مشاهده تصاوير موجودات جاندار اعم از اشكال متحرك ( سينما و تلوزيون) و ثابت ( نقاشي و عكاسي)، مخالفت با موسيقي و مذمت حضور زن بدون برقع ( روپوش چهره) در اجتماع بوده است. آنها بويژه در ابتداي امر نسبت به مظاهر تمدن مدرن روي خوش نشان نداده ، مگر آنكه توجيهی برای ضرورت آن و يا استفاده مشخصي از آن در جهت ترويج شريعت يافت شود( بعنوان نمونه دستگاههاي ضبط صوت و بلندگو ).
مقابله جدي با زيارت قبور (اعم از صالحين غيره)، محو و تحديد بقعه ها و زيارتگاه ها (گاها تخريب فيزيكي آنها با تراكتور)، مقابله با مراسم دهل و سرناي بلوچي در عروسي ها، مقابله با مراسم پير پتر (مولودي)، گسترش پرده نشيني و ستري شدن خانم ها و غيره از جمله اقدامات آنها در چند دهه اخير مي باشد.
در چند دهه گذشته با تضعيف جايگاه اجتماعی خوانين و در غياب دستگاههاي قضايي دولتي، مولوي ها وظيفه داوري و پاسداشت عدالت را عهده دار بوده اند. تشكيل نماز هاي جمعه و جماعت، فرصتي براي ايجاد نوعي همگرايي مدني و رتق و پتق امورات روز مره را نيز براي عموم ايجاد نموده است. علاوه بر آن رسيدگي به اموراتي چون ازدواج و طلاق، دفن ميت، مشاوره و رسيدگي به بحران هاي فردي و اجتماعي جزء وظايف روزمره آنان مي باشد.
از جمله دلايل موفقيت اين طيف در فتح جامعه بلوچستان مي توان به قناعت مادي و بي توجهي به رفاه شخصي اكثر تحصیلکردگان مدارس مذهبی و داشتن دغدغه نشر افكار خود و نفوذ در اجتماع اشاره كرد (برخلاف اكثر تحصيلكردگان دانشگاهي). ازین رو آنان با عموم طبقات قرابت بیشتری پیدا کرده و به دلیل تقدم انگیزه های ایدئولوژیک بر انگیزه های رفاهي, عملا در پیشبرد و جا انداختن افکار خود مصمم تر و موثر تر ظاهر شده اند
3) ساير تحصيلكردگان مذهبي معاصر كه لزوما با جريان ديو بند كاملا منطبق نمي باشند. از اين دست مي توان به " بريلوي ها" ( سيستم ديگري از مدارس ديني اتارپرادش هند با قیادت احمد رضاخان بریلوی) كه گويا حساسيت كمتري با تصوير و موسيقي داشته و به زيارت قبور معتقدند، طرفداران ابوالاعلاء مودو دي ( روزنامه نگار مذهبي موسس جماعت اسلامي پاكستان) كه در مورد بحث معاويه قدري با ديوبندي ها متفاوتند، سلفي ها و غيره اشاره نمود كه به هر حال در اقليت بوده و سكان تصميم گيري و مديريت جامعه مذهبي را چندان در اختيار ندارند.
4) گروه هاي جماعت تبليغ كه طبق روال و آئين مشخصي با مركزيت " رای وند" و قيادت " مولانا الياس" كراچي براي تبليغ مفاهيم شرعي به شهر و روستاها گسيل مي شوند. البته اين گروه داراي كمترين تعلق خاطربه مسايل اجتماعي و سياسي بوده و به نوعي دنبال ايجاد فرصت خود سازي معنوي از طريق هجرت و دعوت مي باشد.
ج)- تحصيلكردگان دانشگاهي كه عملا شكل مستقلي به خود نگرفته به محض ورود در اجتماع، در بدنه سنتي موجود محو شده و در قالب يكي از ديگر جريانات مورد اشاره ادامه فعاليت داده، يا اينكه زندگي خصوصي رابه عرصه هاي اجتماعي ترجيح مي دهند.این طیف که طبعا بیشتر از سایرین مستعد داشتن روحیات و افکار روشنفکری می باشد, عملا نتوانسته است از درون خود گروهی قابل اعتنا و منسجم برای نقد ساختار های بازدارنده جامعه و تلاش در جهت توسعه دست فکری آن پرورش دهد.
درسخواندگان ما نه مانند سقراط و گالیله و ادیسون و کوریها آزمایشگاههای تنگ و رنج غربت و انزوا و مضحکه عوام را به عشق علم و دانستن برمی تابند و نه حاضرند مثل طلبه های مدارس دینی زندگي در کوهستانهای پرت و بی امکانات آنهم بدون دريافت مستمري مشخص و يا با حقوق ناچیز تدریس ( آنهم اگر باشد)، را پذيرا و نفع شخصی خود رابه بهاء نفع جامعه و يا آرمان خود بفروشند.
بالعکس, آنها که درهمان ابتدای امر با استناد به صرف تحصیلات شان برای خود جایگاهی ویژه قائل بوده و پس از رفع نياز ها و خواسته هاي زندگي شخصي, تازه فیل شان هوای هندوستان می کند برای فتح قله های بالاتر و کسب موقعیت های بهتر اقتصادی، اجتماعي و سیاسی, برنامه مطرح كردن خود را در اجتماع آغاز مي كنند.در نتيجه اين بخش از تحصيلكردگان بجاي آنكه بطور بنيادين تاثيرگذار و منتقد عرصه هاي اجتماعي و سنتي باشند، خود را آن محو نموده تا از مزايا و اهرم هاي قدرت موجود آن همچون طايفه گرايي، محافظه كاري و مراسمات و تشريفات مربوطه و غيره استفاده نمايند.بديهي است دلسوزي و زحمت روشنفكراني و لو اندك كه بي ادعا و خالصانه و با درايت و منطق براي بهبود اوضاع مي كوشند، نبايد در اين ميانه از نظر دور داشته شود.
د) محافظه كاران: متنفذين سنتي و طوايف مدعي برتري كه وضع موجود را براي خود مناسب تر دانسته و لذا عملا در حفظ و ترويج آن مي كوشند. آنان هرچند در ظاهر امر ممكن است مذهبي بودن و يا داشتن تحصيلات دانشگاهي را نيز جزء افتخارات خود به شمار آورند، اما دغدغه اصلي شان سيادت سنتي بر اين قوم مي باشد.
حفظ و ترویج فرهنگ وارداتی تفاوت طبقاتی و برتری طلبی قومی و انتقال سینه به سینه آن حتی به جوانان نسل جدید قرن 21 , علاقمندی به عوام گرایی و کدخدا محوری به طور جدی از سوی آنان دنبال می شود.
ه) جريانات قوم گرايانه: اين دسته ماهيتا به دو دسته هنري و سياسي قابل تفكيك مي باشد:
1- گروه های ادبي و هنري که احياء زبان و ادب بلوچي را مقدم بر هر فعاليتي دانسته و به مسائل اجتماعي، اقتصادي و سياسي چندان علاقمندي نشان نمي دهند. آنها با تاسی از فعالیت های " سید ظهور شاه هاشمی", به امر تولید آثار ادبی بلوچ, چاپ " ماهتاک" ها, دیوان شعر و برگزاری جلسات منظم شعر خوانی مشغولند. مرسوم است که تحصیل کردگان جویای نان و نشان و موقعیت اجتماعی چند صباحی با آنان دمخور شده واظهار علاقمندی به ادب بلوچی نموده و پس از جا افتادن, راه خود را می روند.
2- افراد سياسي كه توجه چنداني به نقد از درون نداشته و انتقادات را بيشتر به خارج از جامعه بلوچ وارد مي دانند. بگونه اي كه بعضی از آنها ها طبق روال همه مسائل و معضلات جامعه را سرراست و یکجا به گردن دولتها مي اندازند.
البته قبل از هر چيز بايد به اين دو نكته اذعان داشت كه متاسفانه اولا خواسته يا ناخواسته در جوامع در حال توسعه سیاست همه چیز را بيش از آنچه كه وظيفه اش باشد، در سیطره خود می گیرد. دوما اینکه اصولا بشر تربيت نشده بطور غریزی شديدا تمايل دارد به اينكه نخست به فكر خودش باشد سپس و بلافاصله به فكر گروه و يا دسته اي كه به آن تعلق دارد، اعم از قوم و طايفه، مذهب و فرقه، صنف و هم متجانسان خود. اين امر در جوامع جهان سوم شدت بسيار بيشتري دارد و در نتيجه افراد دخيل در دولت و حاكميت كه نا خودآگاه متاثر از اين پديده بوده ، عملا فرصت هاي رشد و توسعه را بيشتر در اختيار گرفته و ديگراني كه به هر دليل در اقليتند و كمتر در مصادر امور، عقب مي مانند.
پیگیری مطالبات جامعه امری است که هیچ منطقی در هیچ جای دنیا به غیر آن رای نمی دهد, به ویژه مطالبات قوم ساده و محرومی که هزار و یک علت آنرا به قهقرای عقب ماندگی کشانده است. اما بهر حال این موضوع نباید دستاویزی باشد برای فرافکنی و نپرداختن به مشکلاتی ریشه ای که مستقيم يا نيمه مستقيم با دست خود ایجاد کرده و و فقط با دست خود می شود رفعشان کرد.
۱ نظر:
خودت دنبال چه هستی ؟خدا هدف مشخص کرده وان یک چیز است عبادت وفقط عبادتت زیرا علم مدرک ساختمان فرهنگ عشق لذت قدرت ملت ....زوال پذیراست اگر با خودت مشکل داری چه کاری با خداپرستان داری یک زمانی منهم مثل توبودم ولی بعدا فهمیدم مشکل خودم است وگرنه عادت تو همین شده که خودت ببینی بقیه را کم بینید.
ارسال یک نظر