۱۳۸۷/۰۲/۲۶

روشنفکران و درسخواندگان نسل آینده بلوچ

بقلم رازگو بلوچ
در قسمت نخست این مقاله با عنوان "آیا جریان روشنفکری دینی بلوچ متولد شده است" مفهوم روشنفکری به اختصار مورد بررسی قرار گرفت. حال می پردازیم به پاسخ این سوال که وضعیت روشنفکری در جامعه بلوچ چگونه است و نسل آینده درسخوانده های آن به چه صورت عمل خواهند نمود.
گفتیم که مفهوم اساسی روشنفکری در حقیقت جویی نهفته است, اما بهر حال نمی توان انکار کرد که بستر ساز و پشتیبان این روحیه حقیقت جویی, تحصیلات و مطالعه و مکاشفه است. بعبارت دیگر اگر بخواهیم ساده به موضوع نگاه کنیم, رشد کمیتی و کیفیتی سطح تحصیلات جامعه رابطه تنگاتنگ ( اما نه مطلق) با رشد و نهادینه شدن جریان روشنفکری دارد.

اما وضعیت جامعه بلوچ در این عرصه چگونه است؟ در بحث های قبلی (گره کور تغییر و توسعه در جامعه بلوچ) گفتیم که به نظر می رسد سخت افزار ها و زیربناهای لازم در این خصوص در حد قابل اعتنایی فراهم شده است. هم اکنون دبیرستان های پسرانه و دخترانه حتی در بسیاری از روستاهای زیر پنج هزار نفر جمعیت نیز ایجاد شده و در روستاههای کوچکتر نیز عده قابل توجهی دارای لیسانس و فوق لیسانس می باشند.
جمعیت دانشجویی نیز رشد معتنابهی داشته و بعنوان مثال فقط در دانشگاه سیستان و بلوچستان تعداد هزار نفر دانشجوی بلوچ وجود دارد. در شهرهای کوچک استان نیز دانشگاه های آزاد و پیام نور تاسیس گردیده که علیرغم کیفیت پائین آموزشی, دست کم زن و مرد بلوچ را با حال و هوای آموزش عالی بیشتر آشنا می سازند.

وجود دست کم چهارصد نفر دانشجوی بلوچ ایرانی فقط در پونای هند حکایت از آن دارد که هم طبقه متوسط در جامعه بلوچ به یک رشد نسبی رسیده است و هم پولداران بی سواد نسل قدیم این طبقه نیز به اهمیت تحصیلات پی برده وحاضر به سرمایه گذاری برای نسل جدید شان در این خصوص می باشند. با این روند تحولات, پیش بینی می شود به جای حاج آقاهای دوکابین داری که تاکنون جز در امورات مذهبی ( مساجد, مدارس دینی, جماعات تبلیغ), چندان حاضر به اندیشیدن, همراهی, کمک و سرمایه گذاری درسایر حوزه های فرهنگی نمی باشند, نسل جدیدشان دغدغه هایی متفاوت و متناسب با تحولات جهانی خواهد داشت.

از اینرو همه چیز برای شکل گیری جریانات تحول خواهانه از منظر روشنفکری آماده بوده و می توان انتظار داشت علاوه بر نقد بیرونی و پیگیری مطالبات در سطوح ملی و تعامل مدنی جدی تر با دولت های مرکزی, موضوع نقد از درون و به چالش کشیدن سنت های بازدارنده نیز در دستور کار نسل جدید قرار خواهد گرفت.

تفاوت مهم و خوشحال کننده ای بین روشنفکری نسل آینده بلوچ با نسل های اولیه آن ( عمدتا قبل و اوایل انقلاب اسلامی ایران) وجود خواهد داشت: روشنفکران نسل اول بلوچ از دل درسخوانده هایی برآمدند که عمدتا متعلق به طوایف مدعی برتری و بعبارتی خوانین بودند. لذا آنان در مقابل مشکلات درونی ناشی از سیستم سنتی بلوچ بسیاربی اعتنا و محافظه کارانه برخورد نموده و طبعا بدلیل رانت اجتماعی و شآن و جایگاه ممتازی که نظام سنتی به آنان بخشیده بود وضع موجود را بهترین حالت برای خود می دیدند.
کمبود و نیاز آنها چیز دیگری بود: داشتن مجال اعمال سلطه و حاکمیت مطلق. با وجود آنکه سیستم سنتی بلوچ آنان را به چشم حاکمان خود می دید, اما وجود سلطه حاکمیت مرکزی عرصه جولان و حکمرانی آنان را محدود کرده بود. لذا ایده مخالفت با حکومت مرکزی, بعنوان بیت الغزل جریانات فکری مترقی آن زمان مطرح بود. بعبارتی در آن زمان تفکیک بین خواسته های درسخواندگان و سردمداران سنتی بدلیل خواستگاه مشترک اجتماعی شان بسیار مشکل می نماید.

به تدریج با ورود درسخوانده های بیشتری از طوایف و طبقات اجتماعی مختلف, شکاف بین خواسته ها و عقاید بین حاکمان سنتی و درسخواندگان دارای افکار جدید بیشتر قابل مشاهده بوده و قدرت گرفتن تحصیلکرده های مذهبی, پیچیدگی های بیشتری به ماجرا داده است.

اما آنچه را که کماکان باعث عقیم ماندن بستر روشنفکری بلوچ گردید می توان درمبحث خلاصه نمود:
شور و التهابات ناشی از انقلاب اسلامی و یارگیری جریانات فکری و سیاسی متعدد خارج از جامعه بلوچ, نگذاشت بستر مذکور بطور طبیعی رشد کرده و درموعد مناسب زایمان نماید. جریانات مختلف دوران انقلاب توانستند با تبلیغات بخشی از اندک درسخوانده های آرمانخواه بلوچ را با خود همراه نمایند. طرح شعارهای چپگرایانه و یا حاوی خودمختاری توسط این دسته با حساسیت های بسیار و عملکرد تند بعضی از انقلابیون در اوایل پیروزی مواجه گردیده و منجر به درگیری متقابل و سرانجام باعث حذف فیزیکی, آوارگی و گاها انفعال آنان گردید.

پیچید گی ماجرا وقتی بیشتر گردید که گویا بعضی از مذهبیون بلوچ نیز در سرکوب و راندن این قشر تحصیلکرده ( به دلیل آنچه که بعنوان گرایشات کمونیستی از آن تبلیغ می شد) با انقلابیون همراه شده و نتیجتا شکاف ایدئولوژیک موجود بین آنان خود را بسیار زود علنی نموده که کماکان نیز باعث عدم اعتماد و عدم پذیرش متقابل آنان گردیده است.

باقی مانده های این جریان هم اکنون به عنوان اپوزیسیون دولت مرکزی در حال فعالیت بوده که به نظر می رسد به دلیل دور بودن از منطقه و عدم دارا بودن درک درستی از شرایط, تحولات و واقعیات روز جامعه بلوچ اثر گذاری جدی بر آن دارا نمی باشند.

از آن زمان تاکنون ( در بیست و پنج سال اخیر) نسل روشنفکری قابل اعتنایی در بلوچستان شکل نگرفته است. صرف نظر از هرگونه دلیل باز دارنده منفی, دلیل بازدارنده مثبتی در اینخصوص وجود داشته که آن چیزی نیست جز فرصت های اشتغال و موقعیت های اداری, اجتماعی و اقتصادی که علیرغم محدودیت سقف و سطح رشد, توانست تحصیلکردگان مدارس متوسطه و دانشگاهها را در خود هضم و به محافظه کاری, همراهی با سیستم سنتی, رقابت و چالش های متقابل فیمابین وادارد.
موضوع فوق تفاوت دوم تحصیلکرده ها و روشنفکران آینده را با نسل فعلی مشخص می کند. موضوع اشتغال دیگر از شکل ساده قبلی خارج و به یک معضل تبدیل گشته است. بیست سال پیش دپیلمه ها قبل از فارغ التحصیل شدن نامزد استخدام در ارگانهای دولتی بودند و گاه بر سر جذب آنان رقابت ایجاد می شد. هم اکنون وضعیت بگونه ای دیگر است. گسیل فارغ التحصیلان بیکار مناطق دیگر به سمت بلوچستان در حالی صورت می گیرد که مدیران محلی بلوچ نبوده و تمایل دارند تا حد امکان از وابستگان و هم مسلکان بیکار خود در سیستم های دولتی تحت امر خود استفاده نمایند. در حالیکه برای بلوچ در خارج از مناطق خود یافتن فرصت اشتغال تقریبا غیر ممکن است. لذا نسل جدید مجبور است با مشکلاتی دست و پنجه نرم کند که دیگران تا این حد با آن مواجه نبوده اند. این موضوع اورا به فکر چاره خواهد انداخته و برای پیگیری مطالباتش جدی تر خواهد نمود.

نسل جدید تحصیلکردگان رادیکال نخواهند شد. این شاید بهترین خبری است که بتوان به همگان داد. آنها برای مطالبتشان به صورتی منطقی و کنشی تلاش خواهند نمود. و نه به صورتی منفعل, تکروانه و واکنشی. محرک آنها نه عقده ها, نه عقاید ایدئولوژیک, نه تبلیغات و شعار های جهت دار و نه ناسیونالیسم کور خواهد بود. آن ها کمتر از دیگران تاثیر پذیرفته و خود درد خود را باز شناسی نموده و برای رفع آن تلاش خواهند نمود. در نتیجه شیوه آنان برد و تداوم بیشتری خواهد داشت.

در قسمت بعدی (سوم) این مقوله به بحث در مورد روشنفکری مذهبی و شرایط موجود آن خواهیم پرداخت. ما را با نظراتتان در پختگی و جهت گیری درست این مقوله یاری فرمائید. رازگو بلوچ – اردیبهشت 1387

هیچ نظری موجود نیست:

غروب کاجو (هیت قصرقند)

غروب کاجو (هیت قصرقند)